اختلال اضطراب جدایی چیست؟
در بسیاری از اوقات، شاهد هستیم که برخی کودکان یا بزرگسالان به سختی میتوانند از اعضا خانواده خود حتی برای مدت کوتاهی دور باشند، بعضی خردسالان نیز با دوری از والدینشان به شدت بیتابی میکنند و مضطرب میشوند. اگرچه که این اضطراب در خردسالان اغلب طبیعی است، ادامه یافتن و شدت گرفتن آن در سنین بالاتر خبر از اختلال اضطراب جدایی میدهد. در این مقاله، ریشهها، نشانهها، روش پیشگیری و درمان این اختلال توضیح داده شده است.
اختلال اضطراب جدایی چیست ؟
در شرایطی که اضطراب جدایی خارج از مرحله رشدی طبیعی، در بازه طولانی تجربه شود و به حدی زیاد باشد که فعالیتهای فرد را مختل کند، گفته میشود فرد دچار «اختلال اضطراب جدایی» (Separation Anxiety Disorder | SAD) است. فعالیت مختل شده در کودکان میتواند مدرسه رفتن یا بازی با همسالان باشد.
فرد بزرگسال، ممکن است از تشکیل زندگی مستقل یا دانشگاه رفتن در شهری دیگر صرف نظر کند، به طور غیرعادی به همسر خود وابسته باشد، از جدا شدن فرزند خود حتی در میانسالی وحشت داشته باشد و… .
اضطراب جدایی چیست ؟
اضطراب جدایی حالتی است که در آن فرد در زمان دوری از خانه، خانواده یا عزیزان خود، نشانههای شدید اضطراب و خشم را تجربه میکند. تجربه این اضطراب در خردسالان در حدود هشت ماهگی آغاز میشود، به طوری که آنها از جدایی از والدین خود (یا نزدیکان دیگر، مثل پدربزرگ و مادربزرگ، پرستار همیشگی و…) میترسند.
در حدود دو تا سهسالگی کودکان کمکم متوجه میشوند که پدر و مادر آنها اگر از پیششان بروند، باز خواهند گشت. از سوی دیگر استقلال و تواناییهای خود-مراقبتی خود را درک میکنند و این علائم از بین میروند. این بخشی از رشد طبیعی و بههنجار است، با این حال در برخی افراد این نشانهها نه تنها به قوت خود باقی میماند، بلکه در سنین مدرسه و حتی بزرگسالی به شکلی شدیدتر همراه فرد خواهد بود. گاهی نیز این علائم محو از بین میرود اما در سن دیگری پس از رخدادی منفی، مجدد ظاهر میشود.
علائم اختلال اضطراب جدایی در بزرگسالان
افراد مبتلا به این اختلال از جدا شدنی معمولی وحشت دارند و همواره با ناراحتی بیش از حد به دوری از خانه یا عزیزان خود فکر میکنند، تا جایی که کابوسهای تکرارشونده زیادی در مورد جدا شدن از عزیزان خود یا مرگ آنها میبینند. آنها دائم میترسند که مبادا عزیزنشان را در اثر حادثه یا بیماری از دست بدهند یا آسیبی به عزیزانشان برسد. درواقع برخلاف کودکان که در هنگام جدایی در مورد خودشان نگرانند، نگرانی بزرگسالان اغلب در مورد دیگران است، درنتیجه ممکن است افرادی بیشازحد محافظتکننده و مراقب به نظر برسند.
این افراد هنگامی که زمان جدایی از عزیزانشان فرا میرسد، مردد هستند و حتی ممکن است به طور کلی از انجام چنین کاری خودداری کنند. آنها سعی میکنند هرگز در خانه یا جای دیگر تنها نمانند و تا جای ممکن خانه را ترک نکنند، چراکه برای آنها همان ترسها را تداعی میکند. در صورتی که جایی تنها (یا دور از عزیزان خود) بمانند ممکن است علائم جسمانی شدیدی مثل سردرد، مشکلات روده، سوزش معده، گلودرد، احساس خفگی، تنگی نفس، سرگیجه، تپش قلب، درد قفسه سینه، تهوع و دیگر علائم بدنی اضطراب را تجربه کنند. گاهی حتی خوابیدن در اتاقی جدا از عزیزان برای آنها سخت است و به دور از عزیزان خود، مشکلات بیخوابی و بدخوابی را تجربه میکنند.
این اختلال ممکن است با «حمله پانیک» (Panic attack) همراه باشد. در حمله پانیک برای چند دقیقه علائم اضطرابی چنان شدت میگیرد که فرد تصور میکند در حال مرگ است. با وجود اینکه حمله پانیک خطر واقعی مرگ به دنبال ندارد، این باور چنان شدید است که هر لحظه وحشت فرد را بیشتر و حال او را بدتر میکند. در طی این حمله، افراد به سختی میتوانند افکار و حالتهای خود را مدیریت کنند و برای غلبه بر حمله حتما به کمک حرفهای متخصص نیاز است.
علائم اختلال اضطراب جدایی در کودکان
نشانههای اختلال اضطراب جدایی در کودکان به شکل خاص خود دیده میشود. آنها همان افکار، کابوسها، ترسها و… را که در مورد بزرگسالان گفته شد، تجربه میکنند، اما به روش ویژهای بروز میدهند. بچههای دچار این اختلال اغلب در هنگام جدایی از والدین خود از سردرد، دلدرد، سوزش معده، احساس تهوع و دیگر دردهای بدنی شکایت میکنند. آنها به والدین خود حتی در خانه میچبسند و علاقهای به فعالیتهایی مثل مدرسه رفتن که باید برای انجامشان از والدین جدا شوند، ندارند. اگر مجبور به جدایی باشند ممکن است شدید گریه کنند و قشقرق راه بیندازند. گاهی ممکن است اضطراب آنها به شکل رفتارهای خشونتآمیز و سرپیچیهای مکرر خود را نشان دهد.
این کودکان اغلب با کودکان دیگر تعامل برقرار نمیکنند، تمرکز پایینی دارند و عملکرد اجتماعی و تحصیلی ضعیفی در کلاسهای درسی نشان میدهند. آنها شبها تنها نمیخوابند و ترجیح میدهند شب را هم کنار والدین خود سپری کنند. کابوسهای شبانه و شبادراری نیز در آنها رایج است.
کودکان مبتلا به این اختلال در هنگام جدایی از افراد مورد اعتماد خود بیتابی میکنند زیرا میترسند اتفاق بدی برای عضوی از خانواده در هنگام جدایی بیفتد یا خودشان را در غیاب آنها به شدت آسیبپذیر میدانند. خیلی از اوقات میترسند که کسی آنها را بدزدد یا گم شوند.
درمان این اختلال در کودکی اهمیت بالایی دارد زیرا بنابر آمار، یک سوم از کودکان مبتلا به این اختلال در بزرگسالی در خطر ابتلا به اختلالهای روانی دیگر قرار دارند.
عوارض اختلال اضطراب جدایی چیست؟
اختلال اضطراب جدایی در افراد باعث ناتوانی در برقراری رفتارهای اجتماعی میشود. در کودکی این ناتوانی در مدرسه و بازی با همسالان، و در بزرگسالی در زمینه موقعیتهای تحصیلی، کاری و ازدواج بروز میکند. افراد به علت درگیری فکری دائمی با افکار اضطرابی، عملکرد خود را از دست میدهد و یادگیری و بازده آنها پایین میآید.
این اختلال باعث میشود افراد در حفظ روابط با دوستان دچار مشکل شوند و به ندرت دوستی داشته باشند. درنتیجه اغلب تنها، گوشهگیر و افسرده به نظر میرسند و خطر ابتلا به افسردگی، مشکلات خواب، وسواسفکری و دیگر اختلالهای اضطرابی به ویژه اختلال اضطراب اجتماعی در آینده آن را تهدید میکند. تمامی این احتمالها آنها را در معرض خطر ابتلا به سوءمصرف مواد نیز قرار میدهد.
ملاک های اختلال اضطراب جدایی
براساس کتاب مرجع روانشناسی و روانپزشکی، به نام «راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی» (Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders | DSM) ملاکهای تشخیص اختلال اضطراب جدایی به شرح زیر است.
- ترس یا اضطراب از نظر رشدی نامناسب و بیش از حد، در مورد جدایی از کسانی که فرد به آنها وابسته است که حداقل با سه مورد از موارد زیر مشهود است:
- پریشانی شدید تکرارشونده هنگام پیشبینی یا تجربه جدایی از خانه یا افرادی که دلبستگی اصلی آنها هستند.
- نگرانی مداوم و بیش از حد در مورد از دست دادن یا وارد شدن آسیب احتمالی به کسانی دلبستگی اصلی آنها هستند. مانند بیماری، جراحت، بلایا یا مرگ.
- نگرانی مداوم و بیش از حد در مورد تجربه یک رویداد ناگوار (مانند گم شدن، ربوده شدن، تصادف، بیمار شدن) که باعث جدایی از شخصیتهای اصلی دلبستگیشان میشود.
- بیمیلی یا امتناع مداوم از بیرون رفتن، دوری از خانه، مدرسه، محل کار، یا هر جای دیگر به دلیل ترس از جدایی.
- ترس مداوم و بیش از حد یا بیمیلی در مورد تنها بودن، در خانه بودن یا بودن در محیط های دیگر بدون دلبستگی های اصلیشان.
- بی میلی یا امتناع مداوم از خوابیدن دور از خانه یا دور از شخصیتهای اصلی دلبستگی آنها.
- کابوس های مکرر با موضوع جدایی.
- شکایت مکرر از علائم فیزیکی (مانند سردرد، معده درد، حالت تهوع یا استفراغ) زمانی که جدایی از افراد دلبستگی اصلیشان رخ میدهد یا پیشبینی می شود.
- ترس، اضطراب یا اجتناب پایدار است و حداقل ۴ هفته در کودکان و نوجوانان و معمولاً ۶ ماه یا بیشتر در بزرگسالان ادامه دارد.
- این اختلال باعث ناراحتی یا اختلال قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی، تحصیلی (شغلی) یا سایر زمینه های مهم شود.
- این علائم با یک اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمیشود (مراجعه شود به بخش تشخیص افتراقی).
تشخیص افتراقی
برخی اختلالها ممکن است علائم مشترک با یکدیگر داشته باشند، در این شرایط متخصصان به کمک راهنمای تشخیص افتراقی، اختلالها را از یکدیگر تمایز میدهند. برخی از اختلالها با علائم مشترک با اختلال اضطراب جدایی به شرح زیر است:
- اختلال طیف اوتیسم: معمولا افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم هیچ تمایلی به ایجاد تغییرات ندارند و در صورتی که کوچکترین چیزی جابهجا شود یا تغییر کند، به شدت خشم و ناراحتی نشان میدهند. این افراد محیط خانه را آشنا میدانند و بیرون از خانه برای آنها، پر از تغییرات و ناشناخته است، درنتیجه در بسیاری از موارد تمایلی به ترک خانه ندارند. این امتناع از ترک خانه نباید با آنچه در اختلال اضطراب جدایی دیده میشود، اشتباه گرفته شود.
- اختلالهای روانپریشی: در اختلالهای روانپریشی، شخص مبتلا افکار عجیب غیرواقعی دارد و گفتههایش اغلب هذیان است. ممکن است به طور غیرواقعی باور داشته باشد بیرون از خانه افرادی استخدام شدهاند تا او و اعضای خانوادهاش را بکشند یا فکر کند نفرین شده تا اگر جایی غیر از خانه خود بخوابد بمیرد. باورهای عجیب این افراد معمولا در تمامی زمینهها دیده میشود و منحصر به جدایی نیست.
- آگورافوبیا: «آگورافوبیا» یا بازارهراسی (Agoraphobia) نام نوعی اختلال هراس است که در آن فرد با حضور در فضاهای باز، بسته و به ویژه شلوغ و پرجمعیت میترسند. ترس بزرگ این افراد این است که در جایی گیر بیفتند که در صورت وقوع مشکل و احتمال آسیب (مثل حمله پانیک) نتوانند دسترسی سریع به کمک یا راه فرار داشته باشند، درنتیجه ترجیح میدهند همواره کسی همراه آنها باشد.
- اختلال اضطراب سلامتی: در این اختلال افراد همیشه میترسند که مبادا دچار بیماری شده باشند و اشتغال فکری اصلی آنها، به خطر افتادن سلامتی خودشان یا عزیزانشان است. در این اختلال اضطراب سلامتی مسئله جدایی از عزیزان نیست، بلکه احتمال فرضی بیمار شدن آنها است.
اختلال اضطراب جدایی ممکن است با دیگر اختلالهای اضطرابی مثل اضطراب فراگیر، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس اجباری، افسردگی و… نیز نشانههای مشابه داشته باشد که تشخیص دقیق آنها تنها توسط متخصص و با بررسی کامل علائم و ریشهها ممکن است.
پیشگیری و درمان اختلال اضطراب جدایی در منزل
راهی برای پیشگیری حتمی از اختلال اضطراب جدایی وجود ندارد اما با استفاده از چند روش میتوانید خطر ابتلا به اختلال اضطراب جدایی را تا حدودی بهبود ببخشید. مطالعه خود را در این زمینه بالا ببرید و علائم این اختلال را بشناسید. در صورتی که هرگونه اضطرابی درون خود احساس میکنید، درباره آن با دوستان و افراد نزدیک خود صحبت کنید. اگر مشکوک هستید که شخصی در معرض خطر به این اختلال است نیز او را دعوت به صحبت نمایید. میتوانید از راههای کاهش اضطراب برای خود و دیگران استفاده نمایید، راههایی در زیر آورده شده است.
- مراقبه، مدیشین و ذهنآگاهی
- ورزشهایی مثل یوگا، تایچی، ورزشهای هوازی و شنا
- استفاده از رژیم غذایی غنی از ویتامینها و مواد معدنی، به خصوص ویتامینهای گروه «ب»، «د»، «ث»، منیزیم، کلسیم و روی
- استفاده از میوهها و دانههایی با فیبر بالا، دمنوشهای گیاهی مانند بابونه و اسطوخودوس، غذاهای حاوی امگا-۳ و…
- اجتناب از نوشیدن قهوه، چای و نوشیدنیهای انرژیزا
- اجتناب از خوردن محصولات حاوی شکر، شکر مصنوعی و نوشیدنیهای قندی
- کاهش گلوتن در رژیم غذایی
- قرار گرفتن زیر نور مستقیم خورشید
زیر قول خود نزنید
اگر فردی نزدیک به شما مبتلا به این اختلال است، چه کودک باشد و چه فردی بزرگسال، هرگز زیر قول خود نزنید و به او دروغ نگویید. اعتماد به محیط و دیگران در این افراد پایین است و دروغ شنیدن از شما باور وی به ناامنی را تقویت میکند. سعی کنید بازه زمانی که او را تنها میگذارید کوتاه باشد و حتما به موقع بازگردید. همچنین، به آهستگی وی را با محیطها و افراد جدید آشنا کنید. مسئولیتهای کوچک و قابل اجرا به او بسپارید تا اعتقاد به خودباوری و استقلال را در او تقویت کند و در این راه همراه و حامیاش باشید.
مراسم خداحافظی بگیرید
در مورد کودکان بهتر است موقع خروج از منزل، مراسم خداحافظی همیشگی داشته باشید، مانند اینکه کودک را در آغوش گرفته و ببوسید، برایش دست تکان دهید و اجازه دهید از پنجره رفتن شما را نگاه کند. میتوانید وسیلهای آشنا، مثل عروسک را به کودک بدهید تا در غیاب شما بر آن متمرکز شود و از اضطراب او بکاهد.
پرستار همیشگی
یک روش دیگر برای کاهش اضطراب جدایی در کودکان، انتخاب پرستار طولانیمدت قابلاعتماد برای کودک است، به این طریق کودک کمکم اعتماد خود را به پرستار و دیگر افراد گسترش میبخشد. البته مهم است که در خانه فضایی گرم و صمیمی مهیا کنید زیرا چنانچه اشاره شد، فضای سرد خانه و والدین، احساس ناامنی را در کودک تقویت میکند.
ترک تحصیل ممنوع
اگر نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی قصد ترک تحصیل داشت، هرگز به او این اجازه را ندهید و تلاش کنید همراه با تقویت اعتمادبهنفس و استقلال وی، اضطراب او را کاهش دهید تا به محیط تحصیلی بازگردد. در غیر این صورت، ترک تحصیل آغاز سلسله مشکلات وی خواهد بود.
اختلالهای همبود را درمان کنید
درمان اختلالهای همبود نیز در درمان اختلال اضطراب جدایی اهمیت دارد. در بسیاری از اوقات اختلالهایی همچون افسردگی، اختلال اضطراب اجتماعی، وسواس اجباری و… شدت اضطراب جدایی را تشدید میکند و با درمان آنها، اختلال جدایی نیز بهبود مییابد.
تاثیر روان درمانی در بهبود اختلال اضطراب جدایی
در فرایند رواندرمانی از طریق چند رویکرد مختلف میتوان به فرد دارای اضطراب جدایی کمک کرد. یکی از مفیدترین رویکردهای درمانی در این زمینه، رویکرد شناختی رفتاری و طرحوارهدرمانی است که مختصر توضیح داده شده است.
رویکرد شناختی-رفتاری و طرحوارهدرمانی
در «درمان شناختی-رفتاری» (Cognitive-Behavioral Therapy | CBT) و «طرحوارهدرمانی» (Schema Therapy) افکار و باورهای منفی عمیق فرد که بر احساس و رفتار او تاثیر میگذارند مورد بررسی قرار میگیرد تا اصلاح و جایگزین شود. همچنین در این رویکرد فرد مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، نحوه مدیریت ترس خود و اطرافیان وی نحوه برخورد صحیح با او را میآموزند.
درمان شناختی رفتاری میتواند به شکل خانوادهدرمانی یا گروهدرمانی به کار رود. در خانوادهدرمانی، اعضا خانواده فرد نیز در جلسه درمان حضور دارند و ریشههای شکلگیری رفتار در خانواده و چگونگی رفع آن بیان میشود. در گروهدرمانی، فرد مبتلا به همراه دیگر مبتلایان و یک درمانگر در جلسه حاضر میشود تا از طریق همدلی و صحبت با دیگر اعضا به راه حل خود دست پیدا کند. گروهدرمانی روش بسیار مفیدی است زیرا هم احساس تنهایی فرد از بین میرود و هم با دیدن پیشرفت دیگران الگو و روحیه میگیرد.
حساسیت زدایی منظم
یکی از تکنیکهای رفتاری کاهش اضطراب در درمان شناختی-رفتاری، میتواند استفاده از «حساسیتزدایی منظم» باشد. حساسیتزدایی به این صورت است که فرد به آهستگی با ترس خود روبهرو میشود و هنگامی که بر درجه خفیفی از آن غلبه کرد، سراغ مرحله بعد میرود. برای مثال در مورد اضطراب جدایی، فرد از صحبت راجع به اینکه اگر تنها باشد، چه اتفاقی میافتد، شروع میکند. وقتی یاد گرفت اضطراب خود را در این مرحله آرام سازد، جدایی از عزیزان خود را تصور میکند و به کمک تصویرسازی ذهنی جلو میرود. در مرحله آخر به کمک آموختههای خود در طی جلسات درمان، تلاش برای کسب استقلال خود را در دنیای واقعی امتحان میکند. در مورد کودکان کمسن، استفاده از روشهای رفتاری و پاداشهای کوچک راهحل موثری است.
روشهای دیگری مثل مراقبه، ذهنآگاهی و روانکاوی نیز برای بزرگسالان در دسترس هستند. در روانکاوی سعی میشود تا عمقیتر از درمان شناختی-رفتاری ریشه اضطراب فرد جستوجو شود و فرایندی طولانیتر است.
درمان اختلال اضطراب جدایی با دارو
اختلال اضطراب جدایی داروی خاص خود را ندارد اما اگر شدت اضطراب بالا باشد، از «داروهای مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین» (Selective Serotonin Reuptake Inhibitors | SSRIs) استفاده میکنند. این داروها ممکن است عوارضی همچون تغییرات خواب، تغییرات اشتها، خستگی، حالت تهوع و… داشته باشند.
نکته مهم است که هرگز هیچ کدام از داروهای روانپزشکی را بدون نسخه پزشک مصرف نکنید و اگر پس از مصرف مجاز، با عوارض شدید روبهرو شدید هیچگاه ناگهان داروی خود را قطع نکنید. در این خصوص حتما با پزشک خود مشورت نمایید، احتمالا داروی کم عوارضتری را جایگزین خواهد کرد یا به شما کمک میکند به آهستگی و بدون آسیب، داروی خود را کنار بگذارید.
چه زمان به پزشک مراجعه کنیم
در صورتی که اضطراب فرد به حدی شدت بگیرد که از انجام فعالیتهای مهم زندگی خود، مثل مدرسه، کار و… امتناع کند یا حملههای پانیک را تجربه کند، باید به متخصص مراجعه کند. متخصصین در این زمینه روانشناسها، روانکاوها و روانپزشکها هستند.
سبب شناسی اختلال اضطراب جدایی
افراد دچار اختلالهای روانشناختی اغلب استعداد ژنتیکی و زیستی ابتلا به اختلال را دارند اما یک یا چند پیشایند لازم است تا این استعداد بروز پیدا کند. عمده اتفاقهایی که منجر به شکلگیری اختلال اضطراب جدایی میشود، فرایندهایی هستند که در طی آن فرد به این باورهایی از این قبیل میرسد که دنیا جای بسیار ناامنی است و افراد (از جمله خودشان) توان مراقبت از خود را ندارند. اعتقاد دیگری که ممکن است منجر به اختلال اضطراب جدایی شود، هنگامی شکل میگیرد که فرد با از دست دادنها و طردهای ناگهانی روبهرو شود و باور پیدا کند که هیچ ارتباطی (دلبستگی) امن نیست و به شکلی غیرقابل پیشبینی نابود میشود. درنتیجه در خصوص روابط خود اضطراب زیادی پیدا میکند و دست به مراقبتهای افراطی میزند.
در این بخش ابتدا پایههای زیستی و سپس اتفاقهایی که منجر به شکلگیری باورهای منفی میشوند، توضیح داده شده است.
ژنتیک و سابقه خانوادگی
بررسیها نشان میدهد در صورتی که اختلال اضطراب جدایی در اعضا خانواده کسی دیده شود، احتمال ابتلای خود آن فرد به این اختلال بالاتر از دیگران خواهد بود. بخشی از این موضوع به علت محیطی است که تحت اضطراب شکل میگیرد و اضطراب به نوعی در محیط خانواده به آن فرد آموخته میشود. برای مثال والدینی که خودشان اضطراب جدایی دارند ترسها و افکار منفی بسیاری را به فرزند خود منتقل میکنند. بخشی نیز به علت قابلیت انتقال ژنتیکی اضطراب است.
آمیگدال و ساختاری مغزی
«آمیگدال» یا بادامه (Amygdala) قسمتی از مغز است که مسئول ترس است و با احساس ترس، پاسخ ستیز یا گریز را در بدن فعال میکند. این پاسخها با بالا بردن ضربان، تسریع تنفس، انقباض عضلات و… بدن را برای رویارویی با خطر آماده میکند، اما در شرایطی که خطر واقعی وجود ندارد، این پاسخ سبب احساس اضطراب در فرد خواهد شد. در افراد مبتلا به اختلالهای اضطرابی، آمیگدال نسبت به دیگران فعالتر است. نقص در نواحی بطنی و پشتی قشر جلوی مغز نیز با اختلالات اضطرابی در کودکان مرتبط است.
مزاج کودک
هنگامی که نوزاد به دنیا میآید، هنوز شخصیتی در او شکل نگرفته است، با این حال دیده میشود که هر نوزاد در همان ماههای اول نیز عادتها و رفتار خاص خود را دارد. مثلا برخی کودکان سر ساعت غذا میخورند و میخوابند و در برخی ساعت خواب و خوراک بسیار نامنظم است. برخی با تغییرات محیطی هیجانزده شده و خوشحالی نشان میدهند و واکنش برخی دیگر به کوچکترین تغییر محیط بسیار منفی و همراه با گریه است. به است دسته از عادتهای رفتاری نوزاد، «خلقوخو» یا «مزاج» (Temperament) میگویند. خلقوخوی سخت در کودکان میتواند خبر از شکلگیری اختلال اضطراب جدایی در آینده آنها دهد.
+همچنین در ریسمونک بخوانید:
تأسیس «دانشکده حکمرانی» در دانشگاه تهران برای پرورش مدیر
اعتیاد به الکل و سیگار در والدین
در صورتی که والدین به الکل اعتیاد داشته باشند یا مادر به خصوص پیش و در دوره بارداری از سیگار استفاده میکند، فرزند در خطر ابتلا به اختلال اضطراب جدایی قرار خواهد گرفت.
سبک دلبستگی
سبک دلبستگی از دیدگاه «جان بالبی» (John Bowlby) و «زیگموند فروید» (Sigmund Freud) میتواند مورد بررسی قرار بگیرد. گرچه که نظریه جان بالبی در این زمینه مشهورتر است اما مطالعه نظریه فروید نیز خالی از لطف نیست:
نظریه دلبستگی جان بالبی
بنابر نظریه جان بالبی سبک دلبستگی در کودکان میتواند ایمن یا ناایمن باشد. سبک دلبستگی در حقیقت بیانگر نوع روابطی است که یک کودک در سالهای اولیه خود با مراقبین اصلیاش (مثل مادر) برقرار میکند. اغلب در صورتی که نیازهای جسمی و عاطفی کودک به موقع و درست برطرف شود، در کودک دلبستگی ایمن شکل میگیرد و در غیر این صورت، انواع دلبستگی ناایمن در کودک بهوجود میآید.
سبک دلبستگی معمولا تا بزرگسالی همراه فرد است و در روابط او با دیگر انسانها اثر میگذارد. در این مورد نیز همانطور که گفته شد، در کسانی که سبک دلبستگی ناایمنی دارند، باور به ناامن بودن دنیا و ارتباطات بیشتر است. پس به احتمال بیشتری در معرض خطر ابتلا به اختلال اضطراب جدایی قرار میگیرند.
نظریه دلبستگی زیگموند فروید
دلبستگی در نظریه زیگموند فروید شباهت زیادی به جان بالبی دارد. در نظریه فروید، هنگامی که به غریزهها و خواستههای نوزاد توجه نشود، احساس آسیب میکند. به مرور نوزاد متوجه میشود که وقتی مادر اطراف وی نیست، این آسیب بیشتر است، برای مثال گشنگی یا درد طولانیتری را باید تحمل کند. درنتیجه آسیب دیدن با غیبت مادر در ذهن او همراه میشود و درصورتی که استقلال به درستی در کودک شکل نگیرد، این باور همراه او خواهد ماند. پس به شکل افراطی به مادر میچسبد.
سبک زندگی خانوادگی و والدین
سبک زندگی خانوادگی، ساختار خانواده و نحوه رفتار والدین، عاملی است که از بدو تولد کودک بر او اثر میگذارد. در اینجا به چند سبک زندگی که شدت اضطراب اجتماعی را تشدید میکند، اشاره شده است:
غیبت والدین
در خانوادههایی که یکی از والدین غیبت طولانی مدت دارد، اضطراب جدایی بیشتری در فرزندان دیده میشود. از این دسته خانوادهها، میتوان به گروههای زیر اشاره کرد:
- خانوادههایی که پدر یا مادر در حبس هستند.
- طلاق والدین، فوت یا به هر دلیلی غیاب یکی از آنها
- هنگامی که پدر یا مادر شغلهایی با دوره کاری طولانی دارند، مثل دریانوردی، کشتیرانی، سفرهای تجاری و…
- زمانی که پدر یا مادر شغلهایی با شیفتهای ممتد و طولانی دارد، همانند پرستاری و پزشکی
درگیری و سردی دائمی در خانه نیز، سبب شده فرزند احساس ناامنی کرده و اضطراب جدایی را تجربه کند. گاهی نیز خود والدین کودکی بدی را گذرانده و با فرزند خود بدرفتاری میکنند، درنتیجه به اضطراب وی شدت میبخشند.
کودکانی که به سرپرستی گرفته شدهاند
در کودکانی که به سرپرستی گرفته شده و با والدین خونی خود زندگی نمیکنند، اضطراب جدایی بیشتری دیده میشود.
جلوگیری از خودمختاری کودک
چناچه گفته شد، اضطراب جدایی با درک خودمختاری در کودک از بین میرود. حال اگر فضای خانه به کودک اجازه درک خودمختاریاش را ندهد، باور او به ناتوانی از مراقبت از خود (که در خردسالی باوری صحیح است)، رفع نشده و در سنین بالاتر نیز با او باقی میماند. این اتفاق تحت چند حالت ممکن است رخ دهد:
- والدین بیش از حد محافظهگر: والدینی که بیشتر از آنچه واقعا نیاز است، از فرزندان خود مراقبت میکنند، درحقیقت فرصت تجربه کردن و کسب استقلال را از آنها میگیرند. مادری را تصور کنید که حتی تا دوران نوجوانی، هرگز اجازه نمیدهد فرزندش به تنهایی بیرون از خانه برود. این فرزند امکان شکل دادن هویت مستقل را ندارد و وجود او وابسته به والدین است. طبیعی است که در چنین شرایطی به دور از والدین احساس اضطراب کند.
- والدین سلطهگر یا کمالگرا: سلطهگر بودن والدین به خودمختاری کودک آسیب میزند. چنین فرزندی احساس میکند قدرت تصمیمگیری و تشخیص شرایط و مراقبت از خود را ندارد. والدین کمالگرا نیز با انتقاد شدید و مداوم از فرزند، تواناییها و استقلال او را به طور کلی زیر سوال میبرند. ممکن است این افکار در نهایت او را به سمت شکلگیری اضطراب جدایی بیش ببرند.
- والدین وابسته و مضطرب: برخی از والدین خودشان بیش از حد به فرزندشان وابستهاند و گاهی در حرفها و رفتارشان طوری بیان میکنند که انگار اگر یک شب دور از فرزندشان بمانند آسمان به زمین میآید. گویی به نوعی خودشان نیز درگیر اختلال اضطراب جدایی هستند. برخی نیز به طور کل مضطرب هستند و همراه با گفتار و افکار منفی، اضطراب را در هر زمینه به فرزند خود منتقل میکنند. در حقیقت این دسته از والدین به طور غیرمستقیم با رفتار و گفتار خود ترسهای کودک را تایید میکنند.
در صورتی که کودک با والدین در یک جا بخوابد نیز، احتمال شکلگیری اختلال اضطراب جدایی در او بالا میرود.
تروماها
اغلب شروع اضطراب جدایی پس از اتفاقی خاص رخ میدهد، درنتیجه میتوان گفت یکی از مهمترین عوامل شکلگیری اختلال اضطراب جدایی، تروماها هستند. «تروما» (Truma) حادثهای است که بار روانی منفی، پایدار و بسیار سنگینی روی فرد میگذارد و از میان آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تجربه بیماری شدید در کودکی مثل سرطان
- تجربه جراحی و بستری شدن در بیمارستان در کودکی
- فوت یکی از اعضای خانواده، دوستان یا حتی حیوان خانگی به خصوص اگر ناگهانی باشد
- تغییر بدون آمادگی کشور، شهر، محیط خانه و مدرسه
- جنگ
- پاندمیهایی مثل کرونا و…
عوامل شخصیتی چه تاثیری بر اختلال اضطراب جدایی دارند؟
شخصیتهایی که خجالتیترند و ترس بیشتری را تجربه میکنند یا افرادی که عزتنفس و اعتمادبهنفس کمتری دارند، به احتمال بیشتری اختلال اضطراب جدایی را تجربه میکنند، چراکه در این شخصیتها سطح خودباوری، «خود کفایتی» (Self-Efficacy) و استقلال پایینتری دیده میشود.
عوامل اجتماعی و فرهنگ
وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین و سطح پایین زندگی میتواند یک عامل پیشبینیکننده و موثر در افزایش احتمال ابتلا به اختلال اضطراب جدایی باشد. همچنین به طور کل زندگی در فرهنگهایی که وابستگی افراد را تقویت و استقلال آنها را کاهش میدهد (مثل فرهنگهای روستایی شرقی) در مقایسه با فرهنگهای فردگراتر، زمینه قویتری برای شکلگیری اضطراب جدایی فراهم میکند. شاید به کمک فرهنگ بتوان تفاوت جنسیتی مشاهده شده در اضطراب جدایی را هم توجیه کرد. زنان بیشتر از مردان به اضطراب جدایی دچار میشوند و علت آن میتواند وجود باورهایی اجتماعی در مورد وابستگی و آسیبپذیری بیشتر زنان نسبت به مردان باشد که در نهایت با رفتارهای اجتماعی، زنان را به همین سمت سوق میدهد.
وجود اختلالهای دیگر
افراد مبتلا به وسواس فکری، افسردگی، بیشفعالی و دیگر اختلالهای اضطرابی مثل اختلال هراس یا اختلال اضطراب اجتماعی به احتمال بالا در بزرگسالی اختلال اضطراب جدایی را تجربه میکنند. در بسیاری از موارد ممکن است این اختلالها، به عنوان اختلال همراه (Comorbid) با اختلال اضطراب جدایی دیده شوند.
شیوع اختلال اضطراب جدایی
اختلال اضطراب جدایی در سنین زیر ۱۲ سال بالاترین شیوع را دارد و در حدود ۵ درصد از کودکان دبستانی دیده میشود. پس از ۱۲ سالگی و با آغاز نوجوانی، اضطراب جدایی اغلب کاهش پیدا میکند، با این حال ممکن است تا هر سنی ادامه داشته باشد یا در هر سنی آغاز شود. این اختلال در خانمها و دخترها بیش از آقایان و پسران دیده میشود.